راهنمای خودمانی برای موفق شدن از دیدگاه سم آلتمن
برای آنها که نمیدانند، سم آلتمن یک کارآفرین، برنامهنویس، سرمایهگذار خطرپذیر و وبلاگنویس آمریکایی است. آنچه که در اینجا آوردم نگاه وی به موفقیت است که میتواند بسیار مفید باشد.
من هزاران بنیانگذار را در نظر گرفتهام و در
این خصوص که چگونه میتوان ثروت زیادی ایجاد نمود و یا چیز خاصی خلق کرد فکر کردهام.
عموما مردم با مورد اول (پول درآوردن) شروع میکنند و به دومی (خلق یک چیز مهم) میرسند.
آنچه در ادامه آمده ۱۳ موردی است که منجر به موفقیت بیهمتا خواهد شد. این نکات برای کسی که حداقل موفقیت را به دست آورده آسانتر است اما عموما برای همه قابل استفاده میباشد.
خودتان را ترکیب کنید
اثر مرکب جادو میکند. همه جا به دنبالش باشید.
منحنیهای تصاعدی کلید تولید ارزش هستند. یک کسبوکار که ارزش سالانهاش ۵۰ درصد
رشد میکند میتواند در مدت کوتاهی به شدت بزرگ شود. کسبوکارهای محدودی در جهان
هستند که تاثیرات واقعی شبکه و همینطوری قیاسپذیری (scalability) را دارا هستند. اما با وجود فناوری، کسبوکارها در حال اضافه شدن
به این فهرست هستند. پیدا کردن و خلق این کسبوکارها ارزش تلاش زیاد را دارد.
شما خودتان نیز باید آن منحنی تصاعدی باشید:
باید دنبال زندگیی باشید که منحنی همیشه رو به بالا را دنبال کند. بسیار مهم است
که به دنبال حرفهای باشید که تاثیر مرکب داشته باشد. بیشتر کسبوکارها پیشرفت
خطی دارند.
شما نباید در شغلی باشید که انجامدهنده دو سالهاش به اندازه آنکه بیست سال آن را انجام داده تجربه کسب کند. نرخ یادگیری شما باید همیشه بالا باشد. هر چقدر که در حرفهتان پیش میروید باید هر واحد کاریتان نتایج بیشتر و بیشتری تولید کند. روشهای زیادی برای رسیدن به این وجود دارد مانند سرمایه، فناوری، برند، تاثیر شبکه و مدیریت افراد.
مفید است به هر چه که شما عامل موفقیت میدانید
(مانند پول، وضعیت اجتماعی، ایجاد تغییر در جهان و غیره) یک صفر دیگر اضافه کنید.
من مایلم بین پروژههایم تا هر زمانی که لازم است به پیدا کردن هدف بعدیم اختصاص
دهم. اما همیشه به دنبال پروژههایی هستم که اگر در آن موفق شوم، کارهای قبلیم
تنها یک پاورقی در زندگیم شوند.
اکثر مردم گرفتار فرصتهای خطی میشوند. فرصت های
کوچک را فدای تمرکز بر تغییرات پلهای بالقوه کنید.
به گمانم بزرگترین مزایای رقابتی، چه در کسبوکار
و چه در فرد، یک تفکر دراز مدت با نگاهی کلان به چگونگی با هم کار کردن سیستمها
در کنار هم است. یکی از جنبههای مهم رشد ترکیبی این است که سالهای دورتر مهمترین
خواهند شد. در جهانی که تقریبا هیچکس نگاه دراز مدت ندارد، بازار به کسی پادداش میدهد
که این نگاه را داشته باشد.
به اثر مرکب اعتماد داشته و صبور باشید.
حس خود باوری تقریبا زیادی داشته باشید.
خود باوری به شدت قدرتمند است. موفقترین
انسانهایی که میشناسم تا حد توهم خود باور هستند.
این را زود برداشت کنید. اگر دیتاها نشان میدهند
که قضاوت شما خوب است و میتوانید به صورت مداوم نتایج خوبی را ارائه دهید، به
خودتان بیشتر اعتماد کنید.
اگر به خودتان اعتماد ندارید سخت است که نظری
متضاد (با دیگران) در خصوص آینده داشته باشید. اما این جاییست که بیشترین ارزش
خلق خواهد شد.
من خاطرم هست که سالها پیش ایلان ماسک من را به بازدید کارخانه اسپیساکس برد. وی به صورت مبسوطی در خصوص ساخت هر یک از
قسمتهای موشک صحبت کرد اما آنچه که بیش از هر چیزی در ذهنم مانده چهره کاملا
مطمئن وی در خصوص فرستادن موشک به سیاره مریخ بود. با خود فکر کردم "پس چهره
باور محکم به یک چیز اینگونه است."
مدیریت روحیه خود و تیمتان یکی از سختترین
کارهاست. اما این کار بدون داشتن خود باوری غیر ممکن است و بدبختانه هر چقدر که
جاه طلبتر باشید جهان هم بیشتر تلاش میکند تا شکستتان دهد.
اکثر انسانهای موفق حداقل یک بار در مورد آینده
پیشبینی درستی داشتهاند هنگامی که همه اشتباه میکردهاند. اگر اینطور نبود آنها
قطعا با رقابت بیشتری مواجه شده بودند.
خودباوری باید با خودآگاهی توازن داشته باشد. من
سابقا از انتقاد متنفر بودم و از آن اجتناب میکردم. اما الان به انتقادات با فرض
آنکه درست هستند گوش میدهم و سپس در این مورد که میخواهم واکنشی نشان دهم یا خیر
تصمیم میگیرم.
ایلان ماسک
یاد بگیرید که مستقل فکر کنید
تدریس کارآفرینی آسان نیست چرا که تعلیم ایده
اصیل دشوار است. مدرسه را برای تدریس اینها ایجاد نکردهاند. در واقع، سیستم مدرسه
به یادگیری افکار دست دوم دیگران پاداش میدهد. بنابراین این مورد را خودتان باید
پرورش دهید.
تفکر با ضوابط اولیه و تلاش برای تولید ایدههای
نو بامزه بوده و پیدا کردن افرادی که بتوان این ایدهها را با آنها تبادل نمود
روشی عالی برای بهتر شده است. مرحله بعد، پیدا کردن روشهایی آسان و سریع برای
آزمایش کردن این ایدههاست.
تفکر “من بارها شکست خوردهام اما یکبار حق با
من خواهم بود.” روش کارآفرینان است. شما باید به خودتان کلی فرصت دهید تا خوششانس
شوید.
یکی از قدرتمندترین درسهایی که باید یاد بگیرید این است که در وضعیتهایی که هیچ راه حلی نیست چه باید کرد. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید بیشتر به آن باور خواهید داشت. شهامت از این پدید میآید که یاد بگیریم بعد از هر شکست میتوانیم بلند شویم.
مهارت فروش پیدا کنید
باور به خود کافی نیست. باید دیگران را هم
بتوانید قانع کنید که به چه چیزی باور دارید.
همه کسبوکارهای مهم تا حدی تبدیل به فروش میشوند.
شما باید بتوانید طرحهای خود را در اذهان مشتریان، کارمندان، مطبوعات و سرمایهگذاران
نهادینه کنید. برای این کار لازم است که شما دارای بینشی الهامآمیز، مهارت بالا
در ارتباطات، مقداری ابهت (کاریزما) و مدرکی دال بر توانایی اجرایی داشته باشید.
مهارت در ارتباط، به ویژه ارتباط نوشتاری، ارزش
سرمایهگذاری دارد. پیشنهاد من برای ارتباط این است که اول مطمئن شوید افکارتان
آراسته است و سپس از زبانی ساده و دقیق استفاده کنید.
بهترین روش برای فروش آن است که عمیقا به آنچه
میفروشید باور داشته باشید. اما اکثر مردم فکر میکنند این کار غیر قابل یادگیری
است.
نکته دیگر من در خصوص فروش مانند توسعه دیگر تواناییهاست: هر کسی میتواند با تمرین در هر چیزی حرفهای شود. من اوایل شروع کارم، علاقهای به سوار شدن در هواپیما نداشتم. بسیار غیر لازم بود اما بعد از مدتی منجر به تغییر در روند حرفهای من شد که در غیر این صورت به سمت دیگری میرفت.
ریسک کردن را آسان کنید
بسیاری از مردم ریسک کردن را دست بالا گرفته و
نتیجه ان را دست کم میگیرند. خطر (ریسک) کردن مهم است چرا که ما نمیتوانیم همیشه
کار درست را انجام دهیم. شما باید تلاش کنید تا چیزهای جدید یاد بگیرید و همچنان
که در حال یادگیری هستید باید بتوانید سریعا خود را وفق دهید.
در ابتدای حرفهتان آسان است که ریسک کنید چرا
که چیز زیادی از دست نمیدهید و به صورت بالقوه خیلی چیزها کسب خواهید کرد. هنگامی
که شما خودتان را به نقطهای رسانیدهاید که اجبارات ابتدایی خود را پوشش دادهاید
باید ریسک کردن را آسان کنید. ابتدا به دنبال ریسکهای کوچک بگردید جایی که اگر
اشتباه کردید تنها یک برابر ضرر کنید اما اگر ببرید صد برابر پاداش دریافت کنید.
سپس در آن مسیر شروع به ریسکهای بزرگتر کنید.
برای دراز مدت ذخیره نکنید. ما در وایکامبینیتور،
کارآفرینان زیادی را دیدهایم که وقت زیادی را در گوگل یا فیسبوک گذراندهاند.
هنگامی که مردم به زندگی راحت، شغل قابل پیشبینی و شهرت موفقیت در همه چیز عادت
کردند، سخت است که آن را پشت سر گذاشت (و مردم توانایی خارقالعادهای در تطبیق
سبک زندگی خود با حقوق سال بعدشان دارند). حتا اگر مردم این شرایط را ترک کنند،
وسوسه برگشتن آنها را رها نخواهد کرد و این سرشت آدمیست که به دستاوردها و راحتی
کوتاه مدت نسبت به نتایج طول و دراز اولویت دهد.
اما اگر عجلهای در کار نیست شما میتوانید به دنبال شمّتان بروید و روی مسائلی وقت بگذارید که جالب باشد. ارزان و منعطف نگه داشتن زندگی خود کلید این کار است. اما به هر حال تبعات خاص خود را نیز دارد.
تمرکز کنید
تمرکز کاتالیزور مهم کار است.
تقریبا همه انسانهایی که دیدهام از صرف زمان بر
این که باید بر چه چیزی تمرکز کنند منتفع شدهاند. بسیار مهم است به جای آنکه
ساعتها کار کنیم روی چیزی وقت بگذاریم که درست است. بیشتر مردم بر چیزی وقت میگذارند
که اصلا مهم نیست.
هنگامی که متوجه شدهاید باید چه کار کنید سریعا شروع به انجام اولویتهای خود کنید. البته افراد آهستهای را دیدهام که بسیار موفق بوده است.
به سختی کار کنید
اگر بخواهید به ۹۰ درصد هدفتان برسید باید یا
باهوش باشید و یا سخت کار کنید. اما اگر بخواهید ۹۹ درصد هدفتان را لمس کنید هم
باید باهوش باشید و هم به سختی کار کنید. شما با افراد بسیار پر استعدادی رقابت
خواهید کرد که هم ایده خوب دارند و هم به شدت کار میکنند.
افراد سختکوش نتایج فوقالعاده کسب خواهند کرد.
با سختکوشی هم چیزهای زیادی در زندگی از دست خواهید داد و کاملا منطقی است که این
تصمیم را نگیرید. اما مزایای زیادی هم دارد. در اکثر موارد ضرباهنگها با هم ترکیب
میشوند و موفقیت نیز موفقیت به همراه میآورد.
سختکوشی با مزه هم هست. یکی از بزرگترین لذتهای
زندگی پیدا کردن اهداف، بهتر شدن در آنها و فهمیدن این است که تاثیر شما بر
چیزهایی است که بزرگتر از شماست. بنیانگذار وایکامبینیتور اخیرا بیان داشته که
چقدر شادتر و موفقتر از زمانی است که در یک شرکت بزرگ فعالیت داشته و آن را ترک
کرده و به سمت تاثیرات حداکثری ممکن پیش رفته است. سختکوشی در تاثیرات حداکثری
باید جشن گرفته شود.
برای من واضح نیست که چرا سختکوشی در برخی از
نقاط کشور آمریکا چیز بدی شده اما در برخی کشورهای جهان میزان انرژی و رانه در
کارآفرینان چنان بوده که خود تبدیل به یک شاخص شده است.
باید خودتان متوجه بشوید که سختکوشی شما چقدر
باید باشد و مرز آن با از دست دادن کامل انرژی کجاست. مردم عموما استراتژی خودشان
را دارند. اما چیزی که عموما موفق است آن است که کاری را که دوست داریم با افرادی
که از بودن با آنها لذت میبریم انجام دهیم.
من فکر میکنم افرادی که وانمود میکنند شما بدون تلاش میتوانید موفق شوید به شما ضرر میزنند. در واقع، مقاومت در کار یکی از بزرگترین پیشبینیهای موفقیت در درازمدت به نظر میرسد.
جسور باشید
من باور دارم که انجام یک استارتاپ سخت سادهتر
از استارتاپ آسان است. مردم دوست دارند جزء کاری جالب باشند و حس کنند که کارشان
مهم است.
اگر شما در مسائل مهم پیشرفت داشته باشید، همیشه
افرادی هستند که به شما کمک کنند. رشد جسورانه داشته باشید و نترسید از اینکه بر
چیزی که دوست دارید کار کنید.
اگر هم دنبال ساخت شرکت میم هستند و شما میخواهید
در خصوص ویرایش ژنها کار کنید، بدون شک کاری که دوست دارید انجام دهید.
به دنبال کنجکاوی خود بروید. چیزهایی که برای شما هیجانآور است اغلب برای دیگران نیز هیجانانگیز خواهد بود.
اراده داشته باشید
بزرگترین راز این است که شما در اکثر موارد میتوانید
جهان را بر اساس اراده خود تغییر دهید. برخی مردم حتا سعی هم نمیکنند و رخدادها
را همانطور که هست میپذیرند.
انسانها توانایی خارقالعادهای در رخ دادن
اتفاقها دارند. ترکیبی از شک به خود، رها کردن زودهنگام و تلاش به اندازه کافی
نداشتن سبب میشود که افراد حتی به استعدادهای بالقوه خود هم نزدیک نشوند.
به دنبال آنچه میخواهید باشید. معمولا به دستش
نخواهید آورد و عموما این دردناک است اما اگر اتفاق بیافتاد به طرز عجیبی خوب کار
میکند.
عموما افرادی که میگویند: «من تا زمانی که این
کار کند ادامه خواهم داد و مهم نیست که چالشها چه باشد من راهش را پیدا خواهم کرد»
قطعا موفق خواهند شد. آنها آنقدر پافشاری میکنند تا فرصتی ایجاد شود و شانس به
سمت آنها بیاید.
شرکتAirbnb مثال خوبی است. آنها مشکلات
فراوانی داشتهاند اما آنقدر زنده ماندند تا شانس به سمتشان بیاید.
برای اراده داشتن باید خوشبین باشید. خوشبختانه، این ویژگی است که با تمرین بهتر میشود. من هیچگاه آدم موفق بدبین ندیدهام.
کاری کنید تا رقابت با شما سخت باشد
بیشتر مردم متوجه شدهاند که اگر رقابت با شرکتی سخت باشد ارزش بیشتری دارد.
اما این تنها برای شرکت ها نیست. اگر کاری را که شما انجام میدهید دیگری هم قادر به انجامش باشد نهایتا با پول کمتر نیز انجام میشود.
بهترین روش برای آن که رقابت با شما سخت باشد آن است که از اهرمها استفاده کنید. برای مثال، اهرم روابط شخصی، برند شخصی و خوب بودن در اشتراک بین چندین حوزه. استراتژیهای دیگر هم وجود دارد اما این را خودتان باید پیدا کنید.
اکثر مردم کاری را انجام میدهند که دوستانشان انجام میدهند. این متریک اشتباه است. اگر کاری را انجام دهید که دیگران هم میکنند، رقابت با شما سخت نخواهد بود.
شبکه بسازید
کار خوب نیازمند تیم است. توسعه شبکهای از افراد بااستعداد دور و نزدیک قسمت اساسی کار عالی است. سایز شبکه افراد با استعداد همان حد آنچه که میتوانید انجام بدهید است.
موثرترین روش برای ساخت شبکه کمک به دیگران تا حد امکان است. انجام این کار در مدت طولانی سبب ایجاد بهترین فرصتهای شغلی و آشنایی با سه نفر از بهترین سرمایهگذارانم شد. من مدواما سورپرایز خواهم شد وقتی میفهمم کاری که ۱۰ سال پیش برای کسی انجام دادهام امروز برایم رخداد مثبتی را رقم زده است.
یکی دیگر از راه های شبکهسازی، مراقبت و رابطه مثبت با همکاران شماست. همچنین یاد بگیرید که افراد در چه چیزی خوب هستند و آن کارها را به ایشان بدهید. شما باید بتوانید به افردتان به اندازهای فشار بیاورید که کارها انجام شود اما نه بیش از اندازه.
هر کسی در چیزی بهتر از دیگران است. خودتان را با نقاط قوتتان تعریف کنید نه با ضعفهایتان. کاستیهایتان را پیدا کنید و سعی کنید تا آنها را مدیریت نمایید اما نگذارید تا مانع انجام کارهایتان شوند. «من نمیتوانم X را انجام دهم چرا که در Y توانمند نیستم.» جملهایست که از کارآفرینان میشنوم و این نشان دهنده فقدان خلاقیت است. بهترین راه آن است که فردی را در تیم بگذارید که ضعف شما را پوشش دهد و نه کسی که توانمندیهای شما را دارد.
قسمت ارزشمند شبکهسازی حرفهای شدن در تشخیص استعدادهای کشف نشده است. تشخیص سریع هوش، ذوق و نوآوری با تمرین آسان میشود. سادهترین راه، ملاقات با افراد متعدد است و آنکه چه کسانی شما را تحت تاثر قرار میدهند. باید حواستان به میزان پیشرفت فرد باشد. میزان تجربه و دستاوردهای حال حاضر را زیاد دست بالا نگیرید.
من هر گاه کسی را ملاقات میکنم از خودم میپرسم آیا این شخص نیرویی از طبیعت است؟ این سوال خوبی برای درک افرادی است که میتوانند دست به کارهای بزرگ بزنند.
یک مورد خاص از شبکهسازی پیدا کردن فردی است که بتواند روی شما شرطبندی کند. بهترین روش آن است که از مسیر خود خارج شده و به دیگران کمک کنید.
در پایان یادتان باشد با افراد مثبتی دمخور شوید که جاهطلبی شما را تایید کنند.
شما با تصاحب چیزها پولدار میشوید
بزرگترین کجفهمی کودکی من آن بود که فکر میکردم مردم با حقوق بالا پولدار میشوند. به جز چند استثناء (مانند افراد در حوزه سرگرمی) هیچکس در تاریخ فوربز نتوانسته به آن سطح از ثروت تنها با داشتن حقوق بالا برسد.
شما با داشتن چیزهایی که ارزششان در حال صعود است ثروتمند خواهید شد.
این میتواند یک کسب و کار، مستغلات، منابع طبیعی، حقوق معنوی و دیگر چیزهای مشابه باشد. اما نیاز است که شما به جای فروختن زمانتان، سهمی در چیزی داشته باشید. زمان تنها به صورت خطی رشد میکند.
بهترین راه برای ساخت چیزهایی که سریع رشد میکنند ساختن چیزهاییست که مردم به صورت تصاعدی دوست دارند.
انگیزههای درونی داشته باشید
اکثر مردم به وسیله عوامل بیرونی دارای انگیزه میشوند چرا که تمایل دارند دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. این به دو علت بد است.
اول آنکه شما بر روی ایدهها و شغلهای همگانی کار خواهید کرد. شما بیشتر از آنچه که تشخیص دهید به دیگران اهمیت میدهید. این شما را از انجام کارهای جالب دور خواهد کرد و اگر هم بخواهید انجام دهید کسی دیگر آن را زودتر انجام داده است.
دوم آنکه شما محاسبه ریسک درستی نخواهید داشت. تمرکز شما بر چشم و همچشمی با دیگران و عقب نیفتادن از کارزار رقابت حتا برای یک لحظه است.
افراد باهوش همیشه در خطر این رفتارهای افراطی هستند. باید به شدت کار کنید تا در دام تقلید نیفتید.
بیشتر افراد موفقی را که میشناسم از درون انگیزه دارند. آنها چیزی را انجام میدهند که خودشان را تحت تاثیر قرار دهد چرا که دوست دارند تغییری در جهان ایجاد کنند. هنگامی که پول به اندازه کافی به دست آوردید و موقعیت اجتماعی شما خوب شد، به حدی خواهید رسید که دیگر چیزی باحال نیست و این انگیزهای است که شما را به سطح بالاتری از عملکرد ببرد.
به همین دلیل است که پرسیدن از انگیزه فرد مهم است. این اولین چیزی است که باید در خصوص کسی فهمید. سخت است که برای انگیزه درست، قوانینی وضع کرد. اما با دیدنش خواهید فهمید که از نوع درستی است.
بزرگترین الگوهای من جسیکا لیوینگستون و پل گراهام هستند. وایکامبینیتور در سالهای اول مورد ریشخند واقع شد و هیچکس فکر نمیکرد که تبدیل به موفقیتی بزرگ شود. اما آن دو فکر کردند که اگر این اتفاق بیفتد جهان را تبدیل به جایی بهتر خواهد کرد. آنها دوست داشتند به دیگران کمک کنند. آنها قانع شده بودند که مدل جدید بهتر از مدلهای حال حاضر است.
در نهایت، شما موفقیت خود را با انجام کار عالی در حوزههایی که دوست دارید تعیین خواهید کرد. هر چه سریعتر شما وارد این مسیر شوید، دورتر خواهید رفت. شما نمیتوانید در چیزی موفق شوید که وسواس آن را نداشته باشید.
این مقاله در بلاگ شخصی سم آلتمن آمده است.