عادت های بد کاری که باید ترکشون کنم (شما هم باید ترکشون کنید)
من تصمیم گرفتم چندین عادت بد کاری رو ترک کنم، پس بهتره شما هم با من همراه باشید.
مقدمه
خیلی از ما دوست داریم در مقاطعی از زندگیمون تغییرات اساسی داشته باشیم (یک تغییر چشمگیر و بزرگ)، مثل اینکه به خودمون قول بدیم هر روز کاملا مفید کار کنیم، غذای بیرون یا فست فود نخوریم یا به زبان انگلیسی مسلط بشیم. اما متاسفانه خیلی سریع متوجه خواهیم شد که خیلی خوب از پس این تغییرات بر نمیاییم و نمیتونیم اونها را عملی کنیم. پس بهتره در ابتدای کار اهداف کوچکتری مشخص کنیم و به آنها جامه عمل بپوشانیم.
من مصمم شدم بر روی زندگی شغلیام بیشتر تمرکز کنم تا زندگیام به یک زندگی شاد و بدون اضطراب تبدیل بشه، پس لازمه این کار نگاه صادقانه و بیرحم به برخی از عادت های کاریست که در طول سالیان متمادی ایجاد شدهاند که البته رضایت بخش هم نیستند. بیشتر اوقات فکر میکنم که چقدر این عادات من رو عقب نگه داشتند، تحت فشار قرار دادند و باعث شدند زندگی من روال سختتری داشته باشه.
پس لازم میبینم که بعضی از این عادات رو با هم بررسی کنیم.
1- بی اهمیت بودن نسبت به استراحت کردن و غذا خوردن
بعضی مواقع ما به قدری مشغله کاری داریم که گاهی یادمون میره از وقت غذا خوردن گذشته و یا اصلا به زمان استراحت کردن فکر هم نمیکنیم. این مسئله به هیچ وجه درست نیست مگر اینکه در یک ضربالاجل کاری یا در یک بحران خاص باشیم. ما همیشه و در هر شرایطی میتونیم ۱۵ دقیقه زمان خالی پیدا کنیم، حتی بین کارهای مهم! پس بهتره کاملا جدی تصمیم بگیریم و اونها رو عملی کنیم. یعنی زمانهایی برای استراحت و خوردن غذا یا میان وعده های مناسب اضافه کنیم و نسبت به اونها بی اهمیت نباشیم.
2- احساس غم و دلگیری در روز جمعه
اگر دقت کرده باشید جمعه هر هفته مخصوصاً بعد از ظهر شروع میکنیم به فکر کردن راجع به روز شنبه، که معمولا این فکر کردن با دلشوره و استرس همراه میشه و گاهی اوقات درباره کارهایی که باید هفته قبل انجام میدادیم ولی ندادیم تاسف میخوریم. اما واقعا لازم نیست تا این حد خودمون رو اذیت کنیم و احساس گناه کنیم، ما می توانیم با کمی تغییر در نگرشمون اوضاع رو به نفع خودمون برگردونیم. در واقع به جای ناراحت بودن در عصر روز جمعه به این فکر کنیم که چه اتفاق های جالب و سرگرم کننده امکان داره در اولین روز هفته رخ دهد.
باور کنید که با یک نگاه مثبت و روشن حس و حال بهتری خواهیم داشت.
3- نداشتن آمادگی و برنامه برای شروع هفته جدید
در مورد دلگیری جمعه به راهکاری اشاره کردیم که تا حد قابل توجهی با نگرش مثبت میتونه از اضطراب شروع روز شنبه کم کنه و کمک میکنه تا هفته پرشوری رو پیش رو داشته باشیم. حال قصد دارم در این مورد به راهکاری بپردازم که از اهمیت خاصی برخورداره و اون هم تهیه یک لیست از کارهاییست که باید در آغاز هفته انجام بدیم، اما نکته اینجاست که این لیست رو بهتره در روز چهارشنبه و پنجشنبه تهیه کنیم. در این صورت وقتی آخر هفته فوقالعاده خود را به پایان رساندیم و به میز کار خود نگاه کردیم، می دونیم که باید کار روزانه خود را از جایی که متوقف کردیم ادامه بدیم و از سردرگمی و استرس اول هفته جلوگیری کنیم.
همیشه یادمون باشه که داشتن برنامه منظم ما رو از آشفتگی و سردگمی نجات میده و باعث میشه همیشه حس بهتری داشته باشیم.
4- دور کردن باورهای بی ارزش
مطمئناً همه ما بیشتر از یکبار شرایطی رو تجربه کردیم که از لحاظ روانی نسبت به انجام کاری احساس گناه داشته باشیم. یک حس بد نسبت به اینکه به اندازه کافی کاری رو که باید انجام میدادیم درست انجامش ندادیم و یا مواقعی که تمام سعیمون رو کردیم که روی کاری متمرکز کنیم ولی متاسفانه اوضاع خوب پیش نرفته و احساس میکنیم که هرچه بیشتر تلاش میکنیم کمتر نتیجه مثبت میگیریم. از حالا به بعد وقتی همچنین حسی به سراغمون اومد از پشت میز کارمون بلند بشیم، قدم بزنیم و در صورت امکان چای یا قهوه ای بنوشیم و ذهنمون رو خالی از هر مسئله ای نگه داریم، مخصوصاً زمانی که مداوم از کامپیوتر استفاده می کنیم. وقتی راه حل های بالا رو پیاده کنیم باعث میشه که ذهن و افکارمون تازه بشه و وقتی مجدداً بر می گردیم سراغ کارمون انرژی بیشتری نسبت به قبل خواهیم داشت. خیلی اوقات باید فکرمون رو خالی از هر مسئله و مشکلی کنیم و کمی از اون حس سنگین فاصله بگیریم تا بتونیم شروع دوباره خوبی رو تجربه کنیم.
5- گفتن "از فردا شروع میکنم"
در واقع همیشه یک بهانه جالب داریم تا از نظر روانی جلوی به تعویق افتادن اون کار مهم رو بگیریم و شروع اون کار و از فردا جدیی بگیریم (البته با این امیدواری که فردا رو هم به فردا های دیگر موکول نکنیم). برای ما خیلی آسونه که کارهای امروزمون رو به فردا موکول کنیم و باید بدونیم بالاخره و به زودی فردا از راه می رسه و ما مجبوریم که اون کار مهم رو انجامش بدیم. از طرفی به تعویق انداختن کارهای ضروری بار منفی و سنگینی رو توی ذهنمون ایجاد میکنه که همواره ما رو در اضطراب و سردرگمی نگه میداره.
به این منظور میتونیم لیست کارهایی که باید از ابتدا تا انتهای روز انجام دهیم رو بررسی کنیم و کارهایی که اهمیت خیلی کمتری دارند و کارهایی که اصلا مهم ضروری نیستند رو حذف کنیم و اینطوری میتوانیم فضا، برای کارهای ضروری و مهم را باز کنیم و از همین امروز به اونها رسیدگی کنیم و خوشحالتر زندگی کنیم.
6- بیش از حد خود را توصیف کردن
تا به حال دقت کردهاید زمانی که میخواهید ایمیلی را برای شخص یا شرکتی ارسال کنید و یا از مهارتهایتان برای کسی توضیح دهید چقدر اغراقآمیز راجع به خودتان و کاری که می خواهید انجام دهید توضیح میدهید؟! از این به بعد سعی کنیم صریح تر باشیم و نسبت به خودمون و کاری که میخواهیم انجام دهیم صادقانه تر صحبت کنیم. همیشه یادمان باشد که توضیح اضافه نشانه ضعف است و کسی که میخواهد چیزی را به کسی به زور بقبولاند، زیاد راجب آن توضیح میدهد. پس همیشه با خود واقعیمون صادق باشیم.
۷- کار کردن در زمان بیماری
یکی از عادتهای بدی که بیشتر ماها داریم، زمانی که مریض هستیم مثلاً سرما خوردیم یا هر بیماریی شبیه اون، تمام سعی خودمون رو میکنیم مثل روزهایی که حالمون خوبه رفتار کنیم. با همون حال سرکار حاضر میشیم و خود رو تحت فشار قرار میدیم تا به همه ثابت کنیم چقدر متعهد و وظیفهشناس هستیم، غافل از اینکه چقدر این کار میتونه سلامت دیگر همکاران و دوستانمون رو به خطر بیاندازه و چقدر خودمون رو میتونه ضعیف تر کنه. پس بیاییم به خودمون قول بدهیم که هر وقت بیمار شدیم سعی کنیم بیشتر استراحت داشته باشیم یا حداقل در خانه کارها رو پیگیری کنیم.
8- خرج کردن کل حقوق در کافه ها و خوردن غذاهای بیرون
بهتره تصمیم بگیریم از این به بعد تا اونجایی که در توانمون هست، وعدههای غذایی سالم، قهوه و دمنوش های مختلف رو خودمون درست کنیم و به محل کار ببریم. با این روش کار مثبتی برای خودمون انجام داده ایم و با خوردن غذای سالم احساس بهتری خواهیم داشت و می تونیم پول بیشتری پسانداز کنیم. البته ناگفته نماند بعضی مواقع باید به رستوران فوقالعادهای بریم و یک غذای خوب رو به خودمون هدیه کنیم.
9- احساس بدی داشتن نسبت به محیط کار
همونطور که میدونیم ما زمان زیادی رو در محل کار و پشت میز کارمون میگذرونیم اما مشکل اینجاست که اکثر ما هیچ لذتی از محیط کارمون نمیبریم. بنظر شما یک میز کار ایدهآل صرف نظر از نوع چوب یا شکل ظاهریش چطور میتونه باشه؟ بنظر شما چه چیزی به یک میز کار باید جلوه بده و اون رو به یک میز دوست داشتنی تبدیل کنه؟ از اینجا به بعد باید دست به کار بشیم و به میز های کارمون سر و سامانی بدیم. برای این کار می تونیم از گلدان های کوچک و خوشگل و یا عبارت های الهام بخش از انسان های بزرگ استفاده کنیم، اما بهترین چیز، قاب عکسی از اعضای خانواده است. دیدن چهره های زیبای اعضای خانواده همیشه میتونه سختی کار رو تا حد زیادی برای ما قابل تحمل میکنه.
10- استفاده محدود از اینترنت
بیشتر ما درک درستی از اینترنت و قابلیت های اون نداریم و طریقه استفاده صحیح از آن را نمیدونیم. اکثر ما در روز زمان زیادی رو در شبکه های مجازی به بطالت میگذرونیم و وقتمون رو هدر میدیم. ما باید صرف اینکه به یک سری مطالب نیازمندیم اونها را جستجو کنیم و از اینترنت استفاده مشخص و هدفمندی داشته باشیم. پس باید تصمیم بگیریم در روز های پیش رو زمان بیشتری را برای ارتباط واقعی با دوستان، همکاران فعلی و سابق خود اختصاص بدیم و این رو در نظر بگیریم که داشتن حتی کمی تعاملات اجتماعی ساده برای همه سازنده و مفیده، حتی برای افرادی که از نظر شخصیتی درونگرا و منزویی هستند. به عبارت دیگر تعاملات اجتماعی جدا از دنیای مجازی، لازمه برقراری ارتباط قوی، موثر و داشتن روحیهایی شاد است.
11- تنبلی کردن در یادگیری
خیلی از ما ذاتاً دوست نداریم فرایند یادگیری نسبت به مسائل رو متوقف کنیم. اما وقتی وارد بازار کار شدیم، بعد از اینکه مدتی گذشت مایلیم که اوقات فراغتمون رو با تفریح و استراحت بگذرونیم. با این وجود لازمه زندگی شغلی ایده آل اینه که همواره رو به پیشرفت و یادگیری درست باشیم، پس بیآییم تصمیم بگیریم که وقتی احساس ناتوانی در هر کاری به سراغمون اومد به جای اینکه اون کار رو از سر باز کنیم، نسبت بهش آگاه تر باشیم و اون را به عنوان چالش در نظر بگیریم. اگر نیاز است که در دوره خاصی شرکت کنیم یا در کلاس آموزشی ثبت نام کنیم یا راجع به آن مطالعه کنیم انجامش بدیم و در مسیر یادگیری مصمم باشیم. مسلما اگر درجا نزنیم و ثابت قدم باشیم، می تونیم موفقیتهای زیادی در زندگی شخصی و شغلی کسب کنیم.
12- ماندن در کار اشتباه و تحمل کردن آن
امیدوارم بیشتر ما، شغل های متناسب با روحیات مون رو پیدا کنیم و ازش راضی باشیم اما هستند کسانی که نه تنها شغل دلخواهشون را پیدا نکردند، بلکه مشغول کارهایی هستند که ازش رضایت خاطر ندارند و فقط تحملش می کنند. ولی همانطور که می دونیم تحمل کردن شرایط، به مراتب اوقات سخت تری ایجاد خواهد کرد و ما رو از شور و اشتیاق به کار دور میکنه. ما باید به خودمون قول بدیم که اگر چیزی در مدت زمان طولانی به ما احساس رضایت و حال خوب نداد، ازش بگذریم. ما نباید بیشتر عمر کاری خود رو صرف انجام کارهایی کنیم که مناسب ما نیستند و ما را به هیچ جایی نمیرسانند. ممکن است مدت زمانی طول بکشه، اما سرانجام متوجه خواهیم شد که تحمل کردن شرایط بد راهی نیست که ما رو به خواسته هامون برسونه، بنابراین اگر متوجه شدیم که وقتش فرا رسیده که از شغل فعلی گذر کنیم و در جستجوی شرایط ایده آل باشیم باید حتما دست به کار بشیم.