5 عاملی که نشان میدهد شغل مناسبی ندارید
اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم همیشه میزان کمی از خستگی و ناامیدی، اضطراب و تشویش در هر کاری کاملاً طبیعی و استاندارد است و بخش جدایی ناپذیر شغل شما محسوب میشود. در واقع مبلغ حقوق ماهانه شما، مجموع کارهایی که در محل کار انجام میدهید و دغدغههایی که دارید ناخودآگاه شما را درگیر استرس میکند. آیا تا به حال برای شما پیش آمده استرس و اضطرابی را در حین کار متحمل میشوید غیر قابل توجیه باشد و فکر کنید که به شما آسیب میرساند؟
دوستان، تفکیک کردن استرس و اضطراب طبیعی شغلی با استرس و اضطرابی که به شما آسیب روحی میزند و ضعف و نارضایتی القاء میکند اصلا کار آسانی نیست. در ابتدا باید بدانیم شغلی و کاری که ما را از پا در میآورد و خسارتهای جبران ناپذیری به ما وارد میکند دقیقا یعنی چه و چه نشانه هایی دارد؟ و چه کارهایی باید برای برطرف کردن آن انجام دهیم؟
طبق تحقیقات اخیر احساس خستگی بلند مدت، داشتن افکار منفی، بدبین بودن و کاهش قابل توجه میزان عملکرد شما نسبت به مسئولیت های کاریتان، نشان دهنده این است که در آیندهای نه چندان دور خسارتهای جبرانناپذیری به شما وارد میشود و قطعاً این شغل یا مسئولیت برای شما مناسب نیست.
شاید برای شما این سوال پیش آید که چه چیزی باعث میشود شما هم چنین احساساتی داشته باشید. همانطور که واقف هستید میزان توانایی و استعدادهای هر فرد نسبت به فرد دیگر کاملاً متفاوت است. وقتی شما این احساسات را در یک موقعیت شغلی تجربه میکنید یعنی این شغل شامل مجموعهای از فعالیتها میشود که از محدوده ی توانمندی شما خارج است. همین موضوع باعث میشود که ادامه دادن آن شغل برای شما عذابآور شود و برای مدت طولانی حال خوبی نداشته باشید. این به این معنی نیست که شما به طور کلی توانایی انجام آن کار را ندارید، پس هرگز خودتان را سرزنش نکنید و بدانید که استعداد و توانمندیهای شما در عرصههای دیگر وجودیتان نهفته است، پس آنها را کشف کنید.
حال بیایید تا با هم برخی از این نشانهها را بررسی کنیم:
١. نداشتن هیجان و شور و اشتیاق نسبت به فعالیتهای شغلی
یکی از مشخصههایی که نشان میدهد شما از لحاظ شغلی در جایگاه مناسبی قرار نگرفتهاید این است که هیچ شور و اشتیاقی نسبت به فعالیتهای کاریتان ندارید. حتی وقتی یک پروژه یا مسئولیتی را با موفقیت به پایان میرسانید هیجانزده و خوشحال و راضی نیستید. این اتفاق کمکم شما را به یک آدم بیتفاوت تبدیل میکنه و همین نگرش بیتفاوتی علاوه بر تاثیر مخربی که روی عملکرد شغلی شما میگذارد، جنبههای مختلف زندگی فردیتان را هم دستخوش تغییرات قرار میدهد.
سعی کنید پیگیر فعالیتهایی شوید که به شما انرژی میدهد و بدانید که همین شور و شوقهای اندک می تواند تاثیر زیادی در شرایط روحی شما داشته باشد. فقط به شرط اینکه این روند را مصمم ادامه دهید تا تبدیل به بخشی از زندگیتان شود.
2. متوقف نمودن تلاش و کوشش
همانطور که در مورد قبل اشاره کردیم نداشتن حتی کمترین میزان از هیجان و اشتیاق, آدمی را به سمت نگرش منفی و بیتفاوت بودن سوق میدهد. غالباً افراد وقتی در کاری نامتناسب با روحیات و توانمندی هایشان قرار میگیرند برای پیشگیری از خسارتهایی که ممکن است در آینده برایشان پیش بیاید نوعی طرز فکری را انتخاب میکنند که برایشان توجیهپذیر است. آنها با خودشان عهد میبندند که سر کار بروند و فقط کارهایی که موظف به انجام آن هستند را انجام دهند، ریسک پذیر نباشند و علاوه بر اینکه کوچکترین تلاشی برای بهبود اوضاع نمیکنند، خودشان را نیز درگیر مشکلات کاری نکنند و حداقل میزان کار ممکن را انجام دهند.
در این میان هستند کسانی که در موقعیت شغلیایی قرار دارند که متناسب با آنها نیست ولی رشد میکنند و دستاوردهایی هم بدست میآورند و به افتخار و محبوبیت هم میرسند. ولی هیچگاه احساس شادمانی و رضایت درونی را تجربه نمیکنند و دچار افسردگی ناخودآگاهی میشوند، چون در جایگاهی که به آن تعلق دارند قرار نگرفتهاند.
3. عملکرد ضعیف
بیتفاوتی و بیعلاقه بودن نسبت به فعالیتهای کاری، باعث ایجاد عملکرد ضعیف در افراد میشود، بطوری که به کیفیت انجام کار اهمیت نمیدهند. اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید که در مشاغل حساس مشغول به کار هستید یا در جلسات مهم، متعدد و ضروری شرکت می کنید باید بدانید عملکرد ظریف برای شما خطر محسوب میشود و عوارض بسیار جدی را نیز برایتان دربر خواهد داشت.
4. همواره احساس خستگی میکنید
در واقع احساس کوفتگی و خسته بودن مداوم از نشانه های رایج و بارز این است که شما به آن شغل تعلق ندارید. در این مقطع نه تنها کمبود انرژی شما را اذیت میکند بلکه از داشتن احساساتی همچون به ته خط رسیدن و پوچ بودن هم رنج می برید.
دقت داشته باشید که نادیده گرفتن این موضوع و بیتوجهی به آن، جوری که هر روز صبح به اجبار و با حالت خستگی به سرکار بروید و وانمود کنید که شرایط طبیعی است میتواند به مرور برایتان تبدیل به چالشی جدی شود.
5. دست و پنجه نرم کردن با ناراحتی های فیزیکی
نمیتوان گفت قرار گرفتن در شغل نامتناسب و تحمل فشار و استرس های نابجا همواره مشکلات فیزیکی دربر خواهد داشت ولی ناگفته نماند بیماری های روحی و جسمی زیادی ناشی از همین موضوع تا به حال گزارش شده است. بیماریهایی از جمله بی خوابی، درد قفسه سینه، سردرد، تپش قلب، تنگی نفس، سرگیجه، مشکلات گوارشی و ...
اگر علائم و نشانههای مذکور را تجربه میکنید، باید به شما یادآور شد که مسیر درستی را انتخاب نکردهاید. درست است که نباید زیاد ایدهآل گرا باشیم ولی حداقل باید کاری را انتخاب کنیم که در آن در صحت و سلامت روحی و جسمی باشیم.
اکنون این پنج نشانه و علائم را در خودتان بررسی کنید. آیا فکر میکنید شغلی که انتخاب کردهاید مناسب با روحیات شماست؟ اگر جواب شما به این سوال بله است پس راهتان را درست انتخاب کردهاید و باید تلاش کنید تا به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنید. اما اگر جواب شما خیر است بهتر است کمی دست نگه دارید و توصیهها را مجدداً مطالعه کنید و سعی نکنید با گرفتن مرخصی های کوتاه مدت خودتان را از واقعیت دور کنید. چون بعد از اتمام مرخصی دوباره باید به شغل قبلی بازگردید در حالی که شما همان آدم قبلی هستید.
برای اینکه بتوانید یک تغییر اساسی داشته باشید باید در ابتدا نگرشتان را نسبت به مقوله کار کردن تغییر دهید. از طرف دیگر تحقیقات نشان میدهد کمال گرایی و ایدهآلگرا بودن زیاد هم ارتباط تنگاتنگی با نارضایتی فعلی شما خواهد داشت و مسبب بروز مشکلاتی برایتان میشود. اگر فکر میکنید شغل متناسب با شما فقط و فقط کاریست که هر روز، ذوق و شوق انجامش را داشته باشید و حالتان را بهتر کند سخت در اشتباهید، چون همیشه امکان پیدا کردن یا ایجاد چنین شغلی برای شما وجود ندارد. اما به هر حال از آنجایی که زمان زیادی از عمر ما صرف کار کردن و اشتغال است حداقل باید کاری را انجام دهیم که در آن احساس درماندگی نکنیم.
یک شغل مناسب باید این سه ویژگی را داشته باشد :
1. کاری که برای شما ارزش داشته باشد
2. کاری که شما در آن خبره باشید و موفق
3. کاری که برای دنیا ارزش آفرین باشد و انجامش به شما حس خوبی دهد
حال از کجا بفهمیم چه چیزی برای ما با ارزش است؟ لطفا پیش خودتان روی کاغذ به این سوال جواب دهید و بگویید از حل کردن چه مشکلاتی لذت میبرید که اکثر آدم ها از آن لذت نمیبرند؟ (یادتان باشد راجع به آرزوهایتان ننویسید بلکه مسائل و مشکلاتی را بنویسید که حل کردنشان برای شما ممکن و لذت بخش باشد.)
عامل دیگری که باعث کاهش عملکرد شما میشود افزایش حجم کاری شماست، بهتر است که راهی برای مدیریت آن پیدا کنید و حتما با مدیرتان راجع به آن مشورت کنید. به یاد داشته باشید شما تنها کسی هستید که میتوانید به خودتان کمک کنید، پس تا دیر نشده خوب فکر کنید و کار موثری انجام دهید.
دوست داریم نظر شما رو هم در رابطه با این مقاله بدونیم :)